توي شلوغي ها واتفاقات زشت و ناگوار بعد از انتخابات امسال ، " يكي بود ، يكي نبودِ " رضا صادقي بود كه سيرم ميكرد ، خستگي ام رو ميگرفت ، بهم آرامش ميداد . هر چقدر "زبان ِ آتش ِ" شجريان برام مثل زايمان دردناك بود، رضا صادقي مثل يك پرستار مهربون تسكين دهنده بود.
رضا صادقي كسي كه در 29 سالگي صاحب سبك خودشه وشبيه هيچكس نيست و در مورد يه هنرمند سبك پاپ ، اگه اين اسمش نبوغ نيست ، پس چيه؟ اما "او چگونه رضا صادقي شد؟" . 5 سال پيش وقتي رضا صادقي با آلبوم پيرهن مشكي در اوج محبوبيت و شهرت بود، يك CD بدستم رسيد كه روي اون دهها قطعه منتشر نشده از رضا صادقي بود . كارهايي كه بعضي هاش شبيه سياوش قميشي بود ، بعضي هاش شبيه كارهاي فرهاد ، حبيب ، .... و شباهتهايي به ديگر موزيسينهاي آشنا و غريب. رضا صادقي اتود زده بود ، تجربه كرده بود ، كاركرده بود و كاركرده بود تا به آلبوم غير رسمي " كما " رسيده بود و شده بود رضا صادقي و نه هيچكس ديگه ، بعدش هم " پيرهن مشكي " ، " وايسا دنيا " و حالا هم "يكي بود يكي نبود" . در اين چهار آلبوم افت نكرد ، پس رفت نداشت و به تكرار هم نيفتاد.
يك دليل مهم شاخص بودن وانسجام كارهاي رضا صادقي ، همه كاره بودن ِ خودش توي آثارش هست . خيلي وقتا شعر و ملودي مال خودشه و گاهي حتي تنظيم قطعات رو هم خودش انجام مي ده . اين كار در مورد آدمهاي متوسط ميتونه به افتضاح منجر بشه اما در مورد نابغه اي مثل رضا صادقي نتيجه كار چيزي نزديك به شاهكاره .
اشعار رضا صادقي به لحاظ اجراي شعري اغلب آماتورند ،اما از لحاظ مضمون و ايده شعري خيره كننده هستند . اصولا شعر رضا صادقي (يا بهتر بگم ترانه رضا صادقي) بين متوسط و عالي در نوسان هست. اما ملوديهاي كم نظير و تنظيمهاي شاهكار و صداي منحصر به فرد رضا صادقي ، باعث مي شن نقصهاي شعري كمتر توي ذوق بزنه.
اين نكته هم در مورد رضا صادقي برام جالبه كه با معلوليت جسمي و با چهره و فيزيكي نچندان شاخص از بندر عباس به تهران مياد و بدون حمايت صدا و سيما و شبكه هاي ماهواره اي همه ايران رو فتح ميكنه تا اونجا كه يك خواننده معروف و باسابقه لس آنجلسي حاضر ميشه با اجرا كارهاي صادقي ننگ سرقت هنري رو به جون بخره...
حالا كه از روزهاي شلوغ فاصله گرفتيم ميبينم كه چه به هنگام بود قطعه " آغوش "
منو تو آغوشت بگير خدا ، مي خوام بميرم ...
توي آغوش تو آرامش محضه...
توي آغوش تو از درد خبري نيست / از دروغ و حرفاي زرد اثري نيست
نميبيني كسي ازهراس نونش / جلو حرف ناصواب بنده زبونش